ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

روز دختر

دخترم روزت مبارک. -تولد حضرت معصومه (س)و روز دختر را به همه دخترای خوشگل نینیوبلاگی تبریک میگم. -این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته شده! ٢٧ ماهگی ...
16 شهريور 1392

حرفهای دخترم

 یاسمین ٢٧ ماهه از دستشویی که میایم بیرون: آفرین آفرین یفتی دسویی، میبلمت تاب تاب بزورگا! آلوچه خریدیم از دستمون گرفته  با اعتماد به نفس بالای آلوچه رو نشون میده و میگه: نیگاه اینجا نبشته نخولید دوست ندارید !باباش میگه کجا نوشته:میره جلو و نشون میده میگه اینجاس !بعدم میگه: اینجاشم نبشته اطرناکه نخولید !منم گفتم اگ خطرناکه برا تو هم خطرناکه میگه: نه اطرناک نیست ! بهش میگم نیگا کیفم خراب شده میگه :کی الابش ترده؟(الاب:خراب) گفتم خودم ،میگه :گوبونش برم وقتی توچولو بودی! پاش خورده به دیوار کج کج راه میره به دیوار میگه: ای پدس توخته !(پدر سوخته) احسان روی پشت بوم داره کولر رو دستکاری میکنه یاسمین هم توی دست و پاشه به...
12 شهريور 1392

صبح شیراز

صبح پنجشنبه تصمیم گرفتیم بریم نزدیک دروازه قرآن یک املتی از قهوه خونه بگیریم و بزنیم به بدن و کمی هم تفریح کنیم.بابا احسان یاسمین رو توی خواب بغل کرد یاسمین هم هی نق میزد من میخوام بخوابممممممم........ . به یاسمین گفتم پاشو بعداز دوسال و سه ماه ببین صبحهای شیراز رو (البته چند باری صبح از خواب بیدارشده ولی توی خونه بوده). بعد از خوردن املت و پیاز و نوشابه شیشه ای رفتیم دروازه قرآن و اونجا بود که یاسمین حسابی بهش خوش گذشت  آخرش هم از گرما مردیمممممممممممم و یاسمین دلش نمیومد دل بکنه . پنجشنبه خوبی بود خوش گذشت.   بقیه در ادامه مطلب...   تمام لباسهاش خیس شد،آب ه...
10 شهريور 1392

سالگرد

پنجشنبه گذشته توی باغ باباجون هادی مراسم سالگرد مادر و آقا(مامان و بابای مامانجون شهناز)بود،چون هر دو عزیز توی ماه شهریور رفتند پیش خدا مراسم رو توی یک روز گرفتیم و همه بعد از نماز جماعت برای شادی روحشون سوره یس رو خوندیم که البته عمو علیرضا زحمت قرائت قرآن رو کشیدن. اینم عکس بچه های فامیل که اونشب حسابی بهشون خوش گذشت از سمت راست:رادوین ،آروین،امیرعلی ،یاسمین و محمد کوچولو هم که توی بغل آروینه.فراز و آتنا توی عکس نیستن بقیه در ادامه مطلب... عزیز خاله تا دوربین رو میدید میخندید . آقا فراز گل فراز داره میرقصه محمدم که همش دست میزد فداش شم. اینم خوشمزه خودمه.ماشاا... بگید...
10 شهريور 1392

دختر 27 ماهه من

دختر ٢٧ ماهه من خیلی خانوم شده، خودش که مدام میگه من خانوم شدم(قانوم تدم کانوم تدم شایدم نگه تدم بگه شدم)،بذار اول کار بگم که یاسمین به گفتن اشتباه بعضی از کلمات عادت کرده در حالیکه میتونه درستشون هم بگه مثل اسمش که میگه دندیین ولی اگر ازش بخوای میگه:داسمین اسمت چیه: دندیین دهلا پولاسین! فامیل منم میگه: دوتالالایی یادتونه قبلا اوایل تیر بود گفتم اموزش گام به گام از پوشک گرفتن داریم ،یاسمین دو سه روز بیشتر همکاری نکرد و لج کرد منم دیدم با لج بازی فقط دوتاییمون اعصابمون خرد میشه دوباره بیخیال شدم  و گفتم از اول شهریور شروع میکنم !روز ١٦ مرداد بود دیدم پمپرز یاسمین تموم شد ،البته توی پارکینگ بود ولی حوصله رفتن تا پارکینگ نبو...
8 شهريور 1392

لواشک

دخترم به معنای واقعی کلمه شلختس ،اصلا تمیزی رو دوست نداره تا میبینه یه جایی مرتبه تمام تلاشش رو برای بهم ریخته کردن اونجا میکنه! فکر کنم مقصر خودمم نه مقصر این روانشناسها هستن که الکی میگن بچه رو آزاد بذارید و کارهایی که براشون خطر نداره رو بذارید تجربه کنن ،برای رسیدن به حس استقلال و..... ! یکی از جاهایی که هیچ وقت از دست یاسمین نفسی نمیکشه این تلویزیون بیچارس که همپای یاسمین طعم همه غذاها رو چشیده یه روز ماست، یه روز خیار یه روز آب میوه و یه روزم مثل چند روز پیش لواشککککککککککککککک.....(لباشک به زبون یاسمین) -وقتی میگم یاسمین بیا کمک کنیم اسباب بازیهاتو جمع کنیم میگه:مامان من بلد نیستم ! -این پست توسط مامان...
8 شهريور 1392

دختر ایرونی

بقیه در ادامه مطلب... -این لباسها رو سال ٩٠ مادرجون من کنار کادو تولد یاسمین هدیه دادند ،فکر کنم قشقایی باشه. -این عکسها ٢ شهریورماه گرفته شده. -این پست توسط مامان ندا نوشته شده! کدوم عکس قشنگتره؟    ...
7 شهريور 1392

چه میکنه این یاسمین زهراااااااا؟

- مامان میخوام نداتش بدم؟ (نجات)چی رو میخوای نجات بدی؟ پته اتاده تو آب میخوان نداتش بدم!(پشه) -بعد از اینکه ازدستش ناراحت شدم یه کم بی محلیش کردم اونم اصلا به روی مبارکش نمیاره اومده پیشم بلند شدم از جام میگه: عزیزم کجا رفتی؟ دوباره اومده پیشم میگه؟ عزیزم چی تده؟چت تده؟ (تده :شده) -نصفه شب بهم میگه مامان مامان از خواب بیدار شدم میگم بله!میگه: این ممکدونو بیگیر (نمکدونه رو بگیر به لهجه شیرازی)گفتم کو؟گفت: الکیه گفتم باشه گرفتم روشو کرد اونور و خوابید ! -داره تند تند راه میره و میخواد بخوره زمین به من میگه: مامان گناه دارم نکن ! -خورده زمین حالا میگه: نیگاه پام دخم تده (بین ت و ش) دوییدم هی مامانم گوفت عزیزم ندو ندو من قور...
4 شهريور 1392

یاسی فری در جکوزی

این عکسای پنجشنبه 31 مرداد 92 یاسمین زهراست در جکوزی خونه باباجون ابراهیم (بابای بابا احسان). البته توضیحات کامل رو بعداً مامان ندا میاد میذاره فعلاً ADSL شون قطع آبیده!!! اینم منم خاله هدی جون که لطف میفرمایم و این عکسها رو میذارم . هنر عکاسی خواهرم رو داشته باشین: اگه احیاناً یه موفرفری تپل مپل توی حموم خونه تون پیدا کردین، تعجب نکنین، این وروجک عشق آب بازی مال ماست، لطفاً پسش بدین!   ...
2 شهريور 1392